امشب دلم یک جور دیگر است
تیک تیک ساعت رو میزی درگوشم فریاد می کشد
مضطربم انگار
سر شبی داشتم در آلبوم عکس ها دنبال عکس خاصی می گشتم که ناخوداگاه غرق شدم در دنیایی که دلم همیشه برایش تنگ می شود
عکس آدمهایی که انگاراز سیاره ی دیگری بودند!چقدر ساده وصادق
دلم تنگ شد
می دانم البوم عکس بهانه ست
اما برای آدمی مثل من که دلم جای مغزم نشسته همین بهانه کافی ست تا امشبم رو باخودش ببرد
این اضطراب هم ریشه ش همین است،می دانم
جدایی.. و
گم شدن در دنیایی که انگار به آن تعلق نداری
دور شدن از آدمهایی که دوستشان داشتی ودیگر نیستند
راستی که زندگی چه بازی ها در آستین دارد!
پ ن:رنگ موهای کنارشقیقه ام که به سفیدی می زنددلم می لرزد،کجای زندگی ایستاده ام؟!
ثقل زمین کجاست؟ من در کجای این جهان ایستاده ام؟
ReplyDeleteمعمولا جرات نمي کنم سراغ آلبوم ها برم!علاوه بر ديگران تحمل روزهايي که به خودم گذشته رو ندارم!بايد به همين باور رسيد که اينا بازيهاي زندگيست!همين فقط!
ReplyDeleteبه عکس های قدیمی که نگاه می کنم به خوشی آن روزها حسرت مبخورم . روزهایی که تکرار شدنی نیست و گویی برایم باور شده که حتی امروزم با این همه درد قشنگتر از فردایم است
ReplyDeleteبه حسرت روزهای رفته این روزها دانه دانه موهای سفیدمان را اضافه می کنیم که گاه هیچ نمی دانیم اصلا آن همه رنج و غم برای چه بود ؟ برای خاطراتی که گاه جرات این را نداریم که حتا به آنها سرک بکشیم؟ .
ReplyDeleteسلام/خوبید؟
ReplyDeleteموی سپید و توی آینه دیدم ، آهی بلند از ته دل کشیدم
با زیر لب شکوه رو کردم آغاز ، عقل هی ام زد که خودت رو نباز
عشق باید پا درمیونی کنه تا آدم احساس جوونی کنه
رفته بودم تا مثل یک کبوتر ، باز کنم تو آسمون بال و پر
دیدم که شوقی ندارم به پرواز ، عقل هی ام زد که خودت رو نباز
عشق باید پادر میونی کنه ، تا آدم احساس جوونی کنه
موی سپید و توی آینه دیدم ، آهی بلند از ته دل کشیدم
با زیر لب شکوه رو کردم آغاز ، عقل هی ام زد که خودت رو نباز
عشق باید پا درمیونی کنه تا آدم احساس جوونی کنه
/نگران نباش/همش تجربه ی زندگی است
سلام...
ReplyDeleteیادآوری خاطره ها ی گذشته برای هر آدمی لازمه شاید با یادآوری اونها به میزان پاکی و صداقتی که در گذشته بود پی ببریم
من هم وقتی سراغ آلبوم ها و یا خاطرات گذشته میرم احساس دلتنگی میکنم...
.
.
.
.به روز هستم
فعلا
تشنه ی زمزمه ام...
ReplyDeleteبهتر آن است برخیزم
رنگ را بر دارم
روی تنهایی خود نقشه ی مرغی بکشم.
به ما سر نمی زنید!